این نوه ها خیلی راه خواهند رفت! فقط شوخی های واقعی می توانند سال نو را به پدربزرگ تبریک بگویند. و آنها نامه ای به بابانوئل نوشتند که در شب سال نو یک خروس بزرگ و سخت می خواهند - بنابراین او به پدربزرگ دیک داد که هر دوی آنها را راضی کرد. من تعجب می کنم که پدربزرگ پس از آن به بابا نوئل چه نوشت؟ ))
گیوی| 27 چند روز قبل
آه، خوب، اگر آنها می خواهند امتحانات را به راحتی قبول کنند، پس عوضی های دانشگاه فقط در الاغ لعنت می کنند. در حال حاضر آنها نمی توانند هیچ آزمون یا امتحانی را به روش دیگری دریافت کنند. آنها با یک دیپلم شکلات به پایان می رسند.
ساندرا| 18 چند روز قبل
دختر زیبا، من به بازیگر پورن حسودی می کنم، او لعنت می کند و پول می گیرد!
ارمیا| 37 چند روز قبل
سینه!!!!!!
ایگور| 40 چند روز قبل
الاغ
میکاه| 58 چند روز قبل
شما نمی توانید حزب را بر روی یک b*tch لخت اندازه گیری کنید!
آرتمیوس| 12 چند روز قبل
بله، این تقدیر خودش تقریباً از شلوارش بیرون پرید تا آن مرد را بمکد. تا جایی که می توانست خود را نگه داشت. اما وقتی آن بلوند به او پیشنهاد داد که او را بفرستد، نتوانست جلوی خودش را بگیرد. و به همین دلیل شفت خود را در دهان او فرو برد، اما فقط برای خیس کردن آن. و سپس احمق او فقط گریه کرد و بیدمشک را درون خود گرفت. لذتی بود که او قبلاً ندیده بود. اما حالا او هم آزاد شده بود!
این نوه ها خیلی راه خواهند رفت! فقط شوخی های واقعی می توانند سال نو را به پدربزرگ تبریک بگویند. و آنها نامه ای به بابانوئل نوشتند که در شب سال نو یک خروس بزرگ و سخت می خواهند - بنابراین او به پدربزرگ دیک داد که هر دوی آنها را راضی کرد. من تعجب می کنم که پدربزرگ پس از آن به بابا نوئل چه نوشت؟ ))
آه، خوب، اگر آنها می خواهند امتحانات را به راحتی قبول کنند، پس عوضی های دانشگاه فقط در الاغ لعنت می کنند. در حال حاضر آنها نمی توانند هیچ آزمون یا امتحانی را به روش دیگری دریافت کنند. آنها با یک دیپلم شکلات به پایان می رسند.
دختر زیبا، من به بازیگر پورن حسودی می کنم، او لعنت می کند و پول می گیرد!
سینه!!!!!!
الاغ
شما نمی توانید حزب را بر روی یک b*tch لخت اندازه گیری کنید!
بله، این تقدیر خودش تقریباً از شلوارش بیرون پرید تا آن مرد را بمکد. تا جایی که می توانست خود را نگه داشت. اما وقتی آن بلوند به او پیشنهاد داد که او را بفرستد، نتوانست جلوی خودش را بگیرد. و به همین دلیل شفت خود را در دهان او فرو برد، اما فقط برای خیس کردن آن. و سپس احمق او فقط گریه کرد و بیدمشک را درون خود گرفت. لذتی بود که او قبلاً ندیده بود. اما حالا او هم آزاد شده بود!
منم میخوام دخترا کجایی؟