آیا تخت او پر از سکه است؟ چرا اینقدر صدای تق تق در می آورد؟
گرلد| 36 چند روز قبل
کوستیا، به من بگو جی دی می دانم که اینجا نشسته ای.
مهمان خیلی خواستم| 38 چند روز قبل
آه، چقدر این دخترهای چرند خروس کلفت سیاه سیاه پوست را دوست دارند. با چنان شور و اشتیاقی که با لب هایش کار می کرد، باعث شد من بخواهم. چگونه در دهان او جا می شود، من نمی فهمم - گلوی بی انتها. مثل همیشه در چنین مواقعی از او خواست که بر زبانش تقدیر کند. با لذت بلعیده شد و هیچ اثری از خود باقی نگذاشت.
ایلنار| 22 چند روز قبل
چه بلوند جذابی، این همه نر به یکباره جمع شدند. هرچه می توانستند او را هل دادند و در جایی که نمی توانستند اسپرم به او پاشیدند. اما او حتی آن را دوست داشت، تمام لبش لبخند می زد و بیشتر می خواست.
# عوضی خوب #
آیا تخت او پر از سکه است؟ چرا اینقدر صدای تق تق در می آورد؟
کوستیا، به من بگو جی دی می دانم که اینجا نشسته ای.
آه، چقدر این دخترهای چرند خروس کلفت سیاه سیاه پوست را دوست دارند. با چنان شور و اشتیاقی که با لب هایش کار می کرد، باعث شد من بخواهم. چگونه در دهان او جا می شود، من نمی فهمم - گلوی بی انتها. مثل همیشه در چنین مواقعی از او خواست که بر زبانش تقدیر کند. با لذت بلعیده شد و هیچ اثری از خود باقی نگذاشت.
چه بلوند جذابی، این همه نر به یکباره جمع شدند. هرچه می توانستند او را هل دادند و در جایی که نمی توانستند اسپرم به او پاشیدند. اما او حتی آن را دوست داشت، تمام لبش لبخند می زد و بیشتر می خواست.